بسم رب النور
شهیددیالمه دراردیبهشت سال1333ودریک خانواده مذهبی متولدشدند.تقریباهمه کسانی که پدرمن
رامیشناختند،چه ازخویشاوندان وچه ازغیرخویشاوندان،پدررابه عنوان یک فردمتدین میشناختند.این
موضوع تاحدی مشهوربودکه برخی ازخویشاوندانی که حتی به برخی ازمسایل شرعی پایبندنبودند،یه
جهت علاقه واحترامی که برای پدرقایل بودند،وبدون اینکه کسی ازانهاخواسته باشد،هنگام ورودبه
خانه ماشیونات شرعی رارعایت میکردند،به گونه ای که حتی بعدازفوت پدرماآثاراین احترام
رامیبینیم.ماسه فرزنداین خانواده بودیم والبته شهیددیالمه اولین وتنهاپسرخانواده.
هرروزباصدای اذان وصدای تلاوت قرآن پدرازخواب بیدارمی شدیم.به یادندارم که ایشان بدون وضوازخانه خارج شده باشند،ومقیدبودندکه نمازشان رااول وقت بخوانند.ایشان دندانپزشک بودندولیسانس
مدیریت بیمارستان هاراهم ازدانشگاه تهران داشتند.
رشته دانشگاهی شهیدپزشکی بودکه دانشجویان بایدپس ازیک سال امتحان میدادند.شهیددیالمه
بااینکه انتخابش پزشکی بودودرپزشکی قبول شده بودولی به دلیل فعالیتهای سیاسی که داشت
،پس ازامتحان سال اول،ساواک ایشان راازادامه تحصیل دراین رشته منع کردوایشان ناچارشدندکه
رشته داروسازی رادامه دهند.البته ایشان ازرشته داروسازی هم ابرازرضایت داشت،چون هدفش
اساساچیزدیگری بودگویاراه دیگری رابرای خودش ترسیم کرده بود.
............................................................................................................................
ثبت شده در:
و
علاقه شهیددیالمه وحرکت ایشان درشناخت مبانی دینی واهمیتی که به این مساله میدادند،خیلی بیشترازتوجهی بودکه به رشته آکادمیک دانشگاهی داشتند.البته پشتکار،استعدادوهوش سرشاری که ایشان داشتندباعث شدکه خیلی خوب بتواننداین دوراباهم جمع کنند.گاهی اوقات که خانواده کتابخانه ایشان رامیدیدنداین سوال رامیپرسیدندکه شمادرس حوزه میخوانیدیاپزشکی؟ایشان باخنده پاسخ میدادندشمایک دکترامیخواهیدومن این رامیگیرم وبه شمامیدهم،دیگربه بقیه کاری نداشته باشید.این سیمای اتاق ایشان،این ذهنیت رابرای هربیننده ای ایجادمیکردکه اوفردی است که درحوزه علمیه درس میخواند،درحالی که به طوررسمی اینگونه نبود
شایداولین آشنایی ایشان باروحانیت اصیل شیعه درهمان دوران نوجوانی وبواسطه شهیدمطهری که درحسینیه بنی فاطمه(سلام الله علیها)برگزارمی شد.بیشترین کتابهایی که درمنزل مارواج داشت وازماخواسته میشد که درسنین نوجوانی این هارابخوانیم وخودایشان تاکیدویژه ای داشتند.شهیددیالمه جزء نوجوانانی بودکه ازابتداازمحضرعلمااستفاده کرده .کتابهای ایشان رامطالعه می کرد.فکرنمی کنم کتابی ازشهیدمطهری ،آیت الله مکارم،آیت الله سبحانی ویاعلامه عسگری دران زمان بوده باشد که ایشان نخوانده باشند.
سخن ازیک عالم حوزوی نیست،سخن ازیک جوانی است که درفضای دانشگاهی آن روزکه شناخت عمیق دینی نادربود،همت کردتااسلام ناب راازسرچشمه های اصیل آن یعنی قرآن واهل بیت(علیهم السلام)بشناسد.باورکردوعمل کردوکوشی تابه نسل جوان منتقل کرده ودربسیاری تحول ایجادکند.
یکی ازاساسی ترین فرق های شهیددیالمه بااینگونه افراد،این بودکه هدفش ازمطالعه فراوان،یافتن مبانی دین بود.اونمیخواست دنبال خواسته هاوبرداشتهای خودش دردین بگردد.به همین خاطرهم می بینیم که یک کلمه هم به اسلام اضافه نکرد.درحالی که به واسطه اطلاعات وهوش سرشاروخلاقیتی که داشت،توانایی این راهم داشت که حرفی راازخودش به اسلام اضافه کند،ولی نمیخواست اگرتشکیلاتی به عنوان"مجمع احیاء تفکرات شیعی"هم تشکیل شد،ایشان به دنبال ایجادتفکرشیعی نبود،بلکه به دنبال احیاء آن بودومعتقدبودآنچه که علماء زحمت کشیده وازمتن قرآن وروایات اهل بیت(علیه السلام)بیرون آوردند،بایددرجامعه احیاشود..
یکی ازخصوصیات ایشان که خیلی بارزبود،مطالعات عمیق درافکارغیردینی است.دریک جلسه شخصاباسروش بحث کرده بودندوبه خودایشان اشکالات فکری رامطرح کرده بود.بخصوص اشکالات این بحث که دین،مبانی ثابت واصیلی نداردودرواقع متکی به برداشت هاوباورهای ادم هاست که به عنوان قرایت های مختلف بعدهامنقح شد.درموردکتاب معروف شریعتی که انتظارمذهب اعتراض است،سخنرانی شهیددیالمه باعنوان انتظارضابطه حرکن برصراط مستقیم بود.
ایشان باتوجه به مباحث دینی وبحثی که که درموردجامعه ظهوروجوردارد،نشان میدهدکه انتظارمذهب اعتراض نیست بلکه مذهب اعراض است.یعنی حتی اگرمایک جامعه دینی هم داشته باشیم،به دلیل نیازجامعه به وجوامام معصوم،بازهم ازان اعراض خواهیم کردومرتبه بالاتری راطلب می کنیم.مبحثی راکه شریعتی عنوان میکندکه انتظارفقط مقوله انتظاراست،اعتراض به ظلم وجوراست،واین شبهه مطرح است که اگرماخودمان بتوانیم حکومت ظلم وستم رابرچینیم ،دیگرنیازی به امام نیست که این شبهه درآن سخنرانی به خوبی پاسخ داده شده...
- ۹۲/۰۵/۰۸